Zendan dar Iran

126  زندان در ایران، جایی که نه خدا هست نه قانون طفلکی قاضی پرونده اصلا توجیه نبود که یک قاضی پرونده لااقل برای حفظ ظاهر کرد برای اجرای ‌ طرف نشان بدهد، بیچاره اول فکر می ‌ هم که شده باید خودش را بی احکام آمده، فقط کمی شانس با من یار بود که چیزی دم دست نبود، وگرنه همانجا ه با عصبانیت هر چه تمامتر �� روع جلس �� کرد. همان ابتدای ش ‌ حدود الهی را اجرا می کنید؟! ‌ کشید که از این کارها می ‌ فریاد کشید که خجالت نمی ای که وکیلم به عنوان دفاعیه ‌ کیفرخواست قرائت شد: هشت تا اتهام؛ اولین جمله عنوان کرد این بود: - دادگاه صلاحیت رسیدگی به بسیاری از این اتهامات را ندارد و این اتهامات باید در دادگاه عمومی رسیدگی شود. ه قاضی دادگاه ندونه که صلاحیت رسیدگی به چه �� ش ‌ کم زد مگه می �� همانجا خش جرایمی را داره؟ د خدای ناکرده، زبانم لال این �� گاه هاوایی افتادم، گفتم نکن �� اختیار به یاد دانش ‌ بی گاه هاوایی فارغ التحصیل شده - البته آن موقع هنوز مد نشده بود �� بنده خدا از دانش که از آکسفورد دکترای افتخاری بگیرند. ه اینکه بنده هیچیک از اتهاماتم را نپذیرفتم و برای دادگاه توضیح دادم که �� خلاص کلیه اعترافات تحت فشار بوده اما با استناد به «علم قاضی» حکم صادر گردید. البته علم قاضی ابتدای جلسه دادگاه و پس از قرائت کیفرخواست به من ثابت شده بود. ی روح، یعنی اعدام فجیع حقوق �� دون عدالت یعنی جنایت، یعنی تباه �� اوت ب �� قض زده ‌ انی که کینه ورزانه و شتاب �� اد. به راستی بدا به حال کس �� انی، یعنی اوج فس �� انس ی قضاوت �� ل و منطق و بدون حضور وجدان بر کرس �� توانه عق �� و رذیلانه و بدون پش کنند . ‌ های انسانی را لکه دار می ‌ اعتبار خود همه ارزش ‌ های بی ‌ نشینند و با قضاوت ‌ می ال از �� تانم داد و تاکنون دوس �� ت من و دوس �� م به محکومی �� رانجام حک �� دادگاه س ده. در این دوران فهمیدم که قانون، حقوق شهروندی، حقوق �� پری ش �� محکومیتم س اتهام سیاسی نیازمند هیچ بشر و عدالت، غریب ترین واژگان در سرزمین ماست، سند و مدرکی نیست، اصل بر مجرمیت افراد است. ای عادل تر از تاریخ ‌ ما را به گناه ناکرده قصاص نمودند، اما معتقدم قضاوت کننده ه قضاوت میکند از �� ی ما را خالصانه و عادلان �� دارد. تا زمانی که افکار عموم �� ود ن �� وج

Made with