Zendan dar Iran

زندان در ایران، جایی که نه خدا هست نه قانون

142 

که این دولت خجسته جاوید و زنده باد.  د که من نمی خواهم بودن �� ید تا آنان باور کردن �� ها طول کش ‌ ها و ماه ‌ ا، هفته �� روزه ته خود وهویت �� ل به گذش �� خود را از طریق رابطه با حاکمان تعریف کنم. من با توس ام که ‌ تبدان اعلام کرده �� ی ملتم به نوبه خود و در حد توانم به زورگویان و مس �� تاریخ ت نیافتنی است، و در هر فرصتی در جهت احقاق حق �� ما به غایت دس �� این هدف ش ها را چه در ایران و چه در دیگر ‌ خود گام برخواهم داشت و این شیوه جدید حکومت انی �� خواهند تمامی مفاهیم و تعاریف انس ‌ ت که می �� های توتالیتر و پوپولیس ‌ حکومت ها ‌ انی یک ملت را در مایه ایسم �� های انس ‌ ت تعریف کنند و واقعیت �� را در قالب سیاس ی و تلاش در �� عار دموکراس �� تفاده از ابزارهای خود ش �� به رنگ تبلیغی درآورده، با اس های تحت ‌ ای تاریخ ملت �� تفاده از نماده �� ر دهند و اس �� ت تثبیت حق ملتم را س �� جه ات میهنی به عنوان یک سلاح �� تم همچون ملت کرد و استفاده ابزاری از احساس �� س ت عفو و �� اب نخواهم آورد؛ و اطمینان دارم درخواس �� نگرند، دیگر ت ‌ ک می �� ایدئولوژی اخت که این جز �� ش در مقابل جرم نکرده چیزی جز واقعیت از من نخواهد س �� بخش ها حبس ‌ ال �� یمانی ارمغانی را برایم در بر ندارد و امروز پس از تحمل س �� ندامت و پش ام، ایمان دارم که ‌ یده �� ها به آن رس ‌ ال �� کنجه و با باور به حقیقتی که طی این س �� و ش ه یقین دریافتم که �� ت راه دیگری وجود ندارد. و ب �� ت و مقاومت و مقاوم �� ز مقاوم �� ج ت �� اند برای به دس ‌ ند قدرت تکیه زده �� انی که بر مس �� متولیان وحاکمان امروز و کس دانند. ‌ ونت وآدمکشی نمی �� ل به زور، خش �� خواهند راهی جز توس ‌ آوردن آنچه که می اند، ‌ کیل داده �� ر برگزیده را تش �� کفایت و تجاوزگر قش ‌ هوش، بی ‌ های کم ‌ و حالا که آدم ها سرباز خواهند کرد. و بدانید کسانی که با زبان خشونت ‌ حتم بدانید که تمامی دمل ای بر قدرت جانیان ‌ فهمند و هر ضعف و مسامحه ‌ اند، زبان دیگری را نمی ‌ پرورش یافته ود که مشروعیت خود را از �� ش ‌ افزاید. وابزار قدرت به قدرتی با حق ویژه تبدیل می ‌ می گیرد. ‌ ها وخشونت اعمال شده بر جامعه می ‌ سرکوب توده را از اتاق بازجویی خارج و به طرف �� ن روزهایی که بازجوی دگراندیش م �� در آخری امم �� ن مدت آزارم داده بود به مش �� از هم آن بو که در ای �� کرد، ب ‌ ت می �� لولم هدای �� س مان من پنهان �� ای که ازچش ‌ ه فهمیدم عده �� تر. تا جایی ک ‌ ار واضح �� ید. اما این ب �� رس ها دیوارهای گردگرفته را رنگ ‌ اند. آن ‌ هستند مشغول رنگ زدن دیوارهای زندان بوده ت که پنهان مانده؛ �� ان اس �� زدند و در زیر این گرد صدای ضجه و ناله هزاران انس ‌ می ان، ]درخواستشان[ برای رحم و �� ش ‌ ان، آرزوهای قبل از مرگشان، تنهایی �� هایش ‌ ترس

Made with