Zendan dar Iran

152  زندان در ایران، جایی که نه خدا هست نه قانون ارهایی که در دادگاه بر پدرم آمده بینایی یک �� درم، من و فرزاد فهمیدیم بر اثرفش �� پ چشمش را از دست داده و در آن لحظه تسلای این غم تنها این بیت بود که فرزاد به زبان ترکی خطاب به بازجو گفت: «سن اگر زور دمیرسن میلتمی خوار ادیسن / گون که این جفاهای رفته برای نشستن * ن» �� ان گدس �� لگر صفحه لگر چونر مجبور اولارس کنند. ‌ در مقابل قاضی محکمم می شود. کیفرخواست ‌ دادگاه با حضور نماینده دادستان و بازجوهای اطلاعات برگزار می ام ... در مقابل این اتهامات اجازه �� ود. اتهامات محاربه و تبلیغ علیه نظ �� ش ‌ خوانده می شود. در مقابل دفاعیات فرزاد که من در مراحل بازجویی شکنجه ‌ دفاع از ما سلب می خواهد! و این در ‌ کنجه را می �� تم قرار دادند، قاضی آثار ش �� دم، مرا مورد ضرب وش �� ش گذرد. در طول یک سال هر زخمی التیام ‌ ت که یک سال از بازداشت ما می �� حالی اس قاضی یابد الا زخم روح! اما کیست که آن را بشنود یا ببیند؟! در مقابل اعتراض ما ‌ می گویید! شما ‌ شود. دروغ می ‌ ت و لگد که شکنجه محسوب نمی � جواب داد مش این چنین بود که قاضی، قضاوت نکرده رای صادر ها همه اینطوری هستید! ‌ منافق رساند که در وجدان قاضی تنها تصویری از دغدغه عدالت ‌ کرد و این به یقینت می ‌ می ت. بازجوها هم درعین نمایش قدرت نه تنها از جانب خود بلکه از �� یده شده اس �� کش ان ادعا کردند که هیچگونه شکنجه و هیچ ضرب وشتمی در �� جانب تمامی همکارانش کند که تا هفته ‌ شود و قاضی اعلام می ‌ گیرد ... داگاه تمام می ‌ تگاه صورت نمی �� بازداش دانیم همه چیز از پیش روشن است و حساب شده، و ‌ ود. می �� ش ‌ آینده حکم صادر می کند این است که ‌ پرده در لحظه معلوم فرو خواهد افتاد. تنها چیزی که راضیمان می بالاخره بعد از یک سال دادگاه تشکیل شد! شویم به دادگاه ‌ گذرد. دوباره اعزام می ‌ روز از روز دادگاه می ۱۵ درست ۸۸/۱۰/۲۰ رویم. ‌ های دادگاه را برای چهارمین بار و شاید آخرین بار بالا می ‌ برای ابلاغ حکم. پله عاع قرار خواهد داد با �� تنها چند دقیقه بعد، از حکمی که تمامی زندگیم را تحت الش نشینیم. در ناباوری تمام ‌ ی به انتظار خواندن حکم می �� ویم. در اتاق منش �� ش ‌ خبر می گوید امضا کنید! در حالی که ‌ دهد و به ما می ‌ منشی اجازه خواندن حکم را به ما نمی ود بلکه رونوشتی از حکم هم باید در اختیارمان �� نه تنها باید حکم برایمان خوانده ش های مدیر ‌ دن حکم با توهین �� رد، که در مقابل اصرار من و فرزاد برای خوان �� رار بگی �� ق ید طلوع خواهد �� کنی / روزی خورش ‌ عر ترکی: تو اگر زور می گویی و ملت مرا خوار می �� *  ترجمه ش شوی بروی ‌ کرد و صفحه بر خواهد گشت و در آن روز مجبور می

Made with