Zendan dar Iran
* حسین نورانی نژاد بخش در زندان های ساده و انرژی بهانه
به نام خدا به عزیزترینم، پرستوی نازنین
ده این فصل عاشقی ما، رمضان. شش رمضان پیش، از خدا �� برای خودش حکایتی ش های تو افطار کردم. آن ماه م �� تم، آن رمضان دلم لرزید تا با چش �� ها را خواس بهترین تم که سهم من از آن ضیافت، �� ای رویت کردم و دانس ی فیروزه �� را پیچیده در پوشش گیرد. محبتی است که سرنوشتم را به دست خود می ای. آن شب تلخ ته �� ای را نگه داش ری فیروزه �� تی چه خوب که هنوز آن روس �� راس های نگران تو و رضا و مادر بردند، م �� مان ریختند و مرا پیش چش ال که به خانه �� پارس بردند. مدرک ای واگرنه آن را هم می دانستند که چه مدرکی است آن شال فیروزه نمی بزرگترین جرم من و ما. عاشقی، دوست داشتن زندگی، نفی سیاهی، پرستش زیبایی های موی ای و آن حلقه حلقه ها دارد آن شال فیروزه و تمنای آزادی. آه که چه حرف فهمیدند. سیاهت که آراسته بود آن قرص ماه را اگر زبانش را می تا رمضانی بعد ایمان ما به معجزه، بدل به یقین شد و دیگران را نیز دعوت به ایمان تیم پیام این ایمان را به دیگران هم �� قمان کردیم و باز تا رمضانی بعدتر توانس �� به عش نژاد متولد . حسین نورانی 1389 - مرداد رش �� نامه ای از زندان اوین به همس ین نورانی نژاد: �� * حس ارکت بوده است، در شهریور �� انی جبهه مش �� ت. او که روزنامه نگار و عضو کمیته اطلاع رس �� اس ۱۳۵۵ د و به اتهام اقدام علیه امنیت ملی یک سال را در زندان �� ت ش �� از طرف نیروهای امنیتی بازداش ۱۳۸۸ بازداشت و به زندان اوین منتقل شد. ۱۳۹۳ اوین گذراند. او مجددا در اردیبهشت
Made with FlippingBook