Zendan dar Iran
173 حسین نورانی نژاد تند. زاد روزت، یادآور �� ها هس ن خاطره �� ه برای یادآوری ای �� ها بهترین بهان بت �� مناس وجود توست، رمضان یادآور عاشقی ماست و نیمه آن یادآور یکی از بهترین روزهای ام. زندگی کنند از لحظه لذت عی می �� های بیرون که معمولا س زندانی در زندان بر خلاف آدم های گذشته وفکر آزادی در آینده دلخوش است. حتا آن کس ببرند، بیشتر با خاطره روند ها دارد که بعد که بیرون می که حکم اعدام دارد کلی قول و قرار با دیگر زندانی چه کنند و کجا بروند و….همین امشب با یک اعدامی قرار گذاشتیم بیرون که میرویم با هم یک قلیان پرتقال نعناع بکشیم و کلی از این قرار سر کیف آمدیم. ابلهانه است؟! تر نیست. از بودن ما در اینجا که ابلهانه تر، وقتی ها. در زمان اعتصاب ی پدیده �� ت برای درک قدرت برخ �� زندان فرصتی اس فهمی چه انرژی ی، می �� کن ک حبه قند را که در آب حل می �� روی، ی ه تحلیل می �� ک آید ولی جدا برای خودش زوری دارد که البته اش نمی زیادی دارد. اصلا به قد و قواره ای آنقدر انرژی داری که وقتی در حالت عادی هستی و یک پرس غذای کامل خورده کنی. خوردن یک حبه قند را احساس نمی های شود، قدرت ایمان و عشق و بهانه زمانی هم که دلتنگی و رنج بر ما مستولی می دهند. زندان ان می �� اش را نش رمایه بزرگ، انرژی ویژه �� اده به یاد آوردن این دو س �� س جای خوبی است برای تماشای معجزه قدرت ایمان و عشق. ان. به ایمانم و به �� ود برای درک بهتر این نیروها و قدر دانستنش �� دان فرصتی ب �� زن انی که دوستشان دارم و دوستم �� بالم، به داشتن کس بالم. به وجود تو می قم می �� عش های بزرگ، به زادروز تو به رمضان و انی �� هایی خوب برای نش تن بهانه �� دارند، به داش افطارهایش و به نیمه آن سالروز ازدواجمان. گویم. بابت رنجی تولدت مبارک و پیشاپیش سالروز ازدواجمان را هم شادباش می گناه ام هر چند که بی که این بیست و چند روز دیدید مثل یک سال گذشته شرمنده هستم. یا حق و به امید دیدارت حسین نورانی نژاد اوین ۳۵۰ ، بند ۸۹ مرداد ۳۰ سحر
Made with FlippingBook