Zendan dar Iran
191 هادی عابدی باخدا کرد که در یک الن را به دو اتاق و حیاط هواخوری جدا می �� بود. یک درب هم این س اق بیماران خاص واگیردار �� دند و در یک ات �� ش اق بیماران حاد روانی نگهداری می �� ات حدود ۸۸ شدند. کل زندانیان لاکان در زمستان مثل سل، هپاتیت، ایدز نگهداری می ها نبود. حتی چند وان جوابگوی آن �� دند که این بهداری به هیچ عن �� ش هزار نفر می ۲ ها به نام حسن صادقی به علت نفرشان به علت نبود امکانات فوت کردند. یکی از آن اسهال شدید فوت کرد. یکی از چیزهایی که خیلی عادی است فراوان بودن مواد مخدر در داخل بندهاست. ت. البته کمی �� ترس همه اس �� نتی گرفته تا مواد صنعتی به راحتی در دس �� از مواد س ربت متادون �� ا خود بهداری زندان نیز بهه زندانیان معتاد ش �� ر از بیرون. ضمن �� ت گران تواند. هفتاد در رک کند نمی �� د. خلاصه اگر هم یک بیمار معتاد بخواهد ت �� فروش می دهند. امکانات بهداری کاملا محدود سال تشکیل می ۲۸-۱۸ صد معتادان را جوانان است . طوری که بیشتر وسایل دارویی را باید زندانی همچون من از بیرون تهیه کند. زنند تر مواقع فریاد می �� بیماران اعصاب و روان که همگی حکم قصاص دارند. بیش ت و کار نیروهای ویژه هم آمدن به �� کنند. و دقیقا غیر قابل تحمل اس ی می �� و فحاش ها را آور قوی آن های خواب بهداری و ضرب و شتم این بیماران است. نهایتا با آمپول ها بسته تثناء تمامی این بیماران پابند دارند که به تخت آن �� خوابانند. چون بلااس می است، بارها زنجیر پاره کرده خودشان را به پنجره رسانده، شیشه شکسته یا خودزنی ها در آن بهداری با پابند رسانند. چند نفرشان سال یب می �� کنند یا به دیگران آس می گذرانند. زندگی تلخی را می یک داستان راجع به بستن زنجیر به پاهایم: ر نگهبان بهداری وقتی دید من پابند ندارم به یگان ویژه گفت �� یک روز تعطیل افس ن هم را ببندید. من اعتراض کردم و به او توضیح دادم که وضعیت و بیماری �� ای م �� پ کند پاهایم حرکت ندارد. ضمنا خطرناک یا بیمار روانی نیستم. در جواب من فرق می ت «به من ربط نداره» و چون مقاومت من را دید از یگان ویژه کمک گرفت و به �� گف ساعت نتوانستم ۲۴ زور شش نفر دست و پایم را گرفتند و پاهایم را زنجیر کردد که نه بخوابم و نه تکان بخورم، چون پوست پاهایم بسیار نازک است و بلافاصله با اجسام ود. تا اینکه دکتر زندان آمد و خود به این مسئله �� ش فت تماس برقرار کند خم می �� س
Made with FlippingBook