Zendan dar Iran
199 رضا شریفی بوکانی روز ۲۵ د از این �� لول انفرادی بودم و بع �� تگاه در س �� روز در این بازداش ۲۵ دود �� ح تبند �� ته و با دس �� بس فانه چشم �� ماندگاری در انفرادی من را به دادگاه بردند که متاس ن را دراز کرده بودند �� ین م �� ه هیچ جا را ندیدم و روی صندلی عقب ماش �� د ک �� و پابن ی دادگاه را ببینم که چه �� دم که آیا جایی را ببینم و حت �� ه متوجه هیچ جایی نش �� ک کوت بود. جلوی �� ت که دم دمای ظهر بود من را به آنجا بردند. خیلی س �� دادگاهی اس بند داشتم و قاضی من را به جاسوسی علیه نظام برای قاضی نشستم. متاسفانه چشم اولین بار متهم کرد و چند تا سوال از من کرد که من حاضر به پاسخ دادن به سوال والی که ایشان از من کرد متاسفانه جایی برای جواب نداشتم �� ان نشدم .چون س �� ایش دانم دادگاه من روز یا سه ماه اعلام کرد که متاسفانه نمی ۹۰ ت من را �� و قرار بازداش آیا نظامی بوده؟ آیا اتقلاب بوده؟ و آیا جایی دیگر؟ چون به هیچ عنوان حرفی نزدند ی نگفتند حتی خانواده خودم که چه دادگاهی است. قاضی گفت اینقدر �� و پیش کس این را زیر فشار بگذارید تا به حرف بیاید. دانم که در بعد از آمدن من از دادگاه من را به یک بازداشتگاهی بردند. اینقدر می روز آنجا زیر بازجویی ۵ ود که من �� نا نب �� نواحی کوهی بود و به هیچ عنوان برایم آش روز فقط زیر ۵ قرار گرفتم از طرف مسئولین اطلاعات سپاه پاسداران که در آنجا این کنم زدند و همین طور احساس می شکنجه بودم و با لگد و مشت و کمربند من را می ساعت بود آویزان شده بودم که از من اعتراف بگیرند. ۲۴ کمتر از ت بند و پا بند طبق معمول که در روی �� ته و با دس �� م بس �� روز چش ۵ بعد از این یدم و چشم باز کردم در �� ین زانتیا بود دراز کش �� ین که یک ماش �� صندلی عقب ماش لول انفرادی نگه داشتند و �� روز در س ۱۰۰ بودم. بنده را ۲۰۹ اختمان �� زندان اوین س فانه مسئولین وزارت اطلاعات و سپاه علیه �� ه بازجویی شدم. متاس �� جلس ۲۷ به مدت د که یک ایمیل �� ت پیدا کردن �� ازی زیادی کردند و به ایمیل من دس �� س ن پرونده �� م ل خودم را بدهم �� ن کار نبودم که ایمی �� ت ولی چون حاضر به انجام ای �� خصی اس �� ش وک الکتریکی برای چنین مواردی �� یار سختی قرار گرفتم و ش �� های بس کنجه �� زیر ش ند بیرون که �� ورد ایمیلم را از من بکش �� اعتراف گرفتند از من که من فقط بتوانند پاس شود در هایی که انجام می ختی را روی من بکار بردند. اکثر شکنجه �� های س کنجه �� ش باشد. من که صبح می ۰۴:۰۰ ب الی �� ش ۰۲:۰۰ شبانه از ساعت ۲۰۹ ازمان �� اوین س خواست آمد هر جوری که دلش می ی می �� ته بودم، دستم بسته بود هر کس �� بس چشم ام و با کابل به پا هم کرد با چفیه، دم پایی، لگد به پشتم و روی قفسه سینه اذیتم می
Made with FlippingBook