Zendan dar Iran
116 زندان در ایران، جایی که نه خدا هست نه قانون تم به انجام مصاحبه ویدئویی علیه مواضع قبلی خودم و اعلام مواضع توبه آمیز �� داش تغییر یافت و اینجانب نیز بناچار تن به انجام مصاحبه دادم تا مجبور به اعتراف دروغ جویی در چارچوب �� ه وقایع مهم ملی و جنبش دانش �� ه دیگران و روایت کژتابان �� علی تصورات غیر واقعی تیم بازجویی نشوم. رط کردم که مصاحبه جنبه تحلیلی داشته باشد و جنبه �� رایط ش �� اما در همان ش خبررسانی و افشاگرانه پیدا نکند. وی سربازجو دیکته �� ت محورها از س �� ترتیب بود که نخس روال انجام اجباری بدین شد و پس از چانه زدن با بازجو، متن اولیه مصاحبه با اعمال نظر تیم بازجویی تدوین شد و سه مصاحبه ویدئویی در داخل محیط بازداشتگاه با حضور تیم بازجویی صورت گرفت. اس نظر کارشناسان و �� بر اس ً د و مجددا �� ال ش �� ی ارس �� فیلمها برای تیم کارشناس ت و در �� ها، متنی جدید تهیه گش ده مصاحبه �� تغییرات آنها بر روی متنهای پیاده ش ار اینجانب قرار گرفت تا آن را حفظ کنم و پس از یک روز تمرین به مکانی در �� اختی ای ویدئویی با یک تیم دم که قرار بود مصاحبه �� رت آباد منتقل ش �� داخل پادگان عش دون هیچگونه پیش زمینه قبلی با �� ای صورت گیرد که ناگاه و ب رداری حرفه �� فیلمب خبرنگار و تیم فیلمبرداری صداوسیما مواجه شدم. اشارات بازجو نشان از آن داشت که نباید واکنشی نشان دهم و از آنجایی که من از ترین حق انسان محروم بوده و اراده مستقل خودم حق «خود بودن» به عنوان بدیهی ل اعتراف دروغ بر روی دیگران �� ودم و از اذیت و آزار جهت تحمی �� ت داده ب �� را از دس هراس داشتم، ناچار تسلیم شدم. ت اینجانب �� اما روال آن مصاحبه به اصطلاح داوطلبانه که در ظاهر بنا به درخواس دهد منافع گروهی و امیال صورت گرفت، خود حکایت تلخ دیگری است که نشان می شناسد. قدرت طلبانه برای ذبح حقیقت و تحریف واقعیت، هیچ مرزی نمی یما بر روی �� خص بازجو در حضور مصاحبه گر و تیم فیلمبرداری صداوس �� ابتدا ش ت و من در حالی که روبروی او قرار داشتم و نگاهم به �� صندلی مصاحبه کننده نشس ده از بازداشتگاه را از حفظ به صورت �� یما بود، متن مکتوب آورده ش �� دوربین صداوس پیوسته و یکسره بدون هیچگونه سؤال و جوابی خواندم. البته در حین خواندن نیم نگاهی نیز به متن مکتوب داشتم.
Made with FlippingBook