Zendan dar Iran
125 پویا جهاندار دن حافظه یکی از �� تگیری، پاک ش �� یک ماه پس از دس ً اولین تماس تلفنی حدودا ای از اعضای خانواده یا دوستی تو ذهنت باقی ماره �� فیده، اگر ش �� کنجه س �� ثمرات ش ای. مانده باشد شانس آورده هستم، خوبم، اصلا نگران نباش ۲۰۹ ، پیام مختصر و مفید: سلام داداش حال همه ما خوب است، اما تو باور نکن. کنی که به سلول تو نیان، صدای پا اولین شوک نوی دعا می �� ش صدای پا را که می کنه، دوباره باید وک را کامل می �� دن چفت در ش �� کنه و بازش روزانه را بهت وارد می بند بزنی و کورمال کورمال به اتاق بازجویی بری، خداکنه اتاق بازجویی دوباره م �� چش رد نباشه که باعث لرزش تمام وجودت بشه، آخه وقتی وارد اتاق خیلی سرد �� زیاد س لرزی؟ کلی نداری چرا می �� گن اگر مش کنی بهت می روع به لرزش می �� ی و ش �� ش می دار و طولانی، طعم کشنده اضطراب، �� خوان باور کنی که گناهکاری، بازجویی کش می مگه تمام میشه، یک ماه، دو ماه، سه ماه … خدایا مگه من چیکار کردم؟! کرم نه سلطان آهن و سیمان، نه اسکله قاچاق داشتم، نه �� لطان ش �� خدایا من نه س ه قاچاقچی کالا و ارز �� وه دادم، نه اختلاس کردم، ن �� ت آلوده وارد کردم، نه رش �� گوش های مملکت ام اسناد طبقه بندی شده و محرمانه داشتم، نه جوان بودم، نه توی خانه ها بود خیلی بهتر با من برخورد ک از این �� وده به چیزی کردم، اگه اتهامم هر ی �� را آل شد. می اید به جرم نفرت از اسارت و استبداد باید این وضعیت را تحمل کنم، �� دانم، ش نمی اید به خاطر اینکه �� تم. ش �� دانس اید به خاطر اینکه آزادی و عدالت را حق همه می �� ش ها هموطنم نفرت از ظلم را به سکوت تبدیل کنم … نتوانستم مثل میلیون ا هنوز داغش به دلم �� ها، ام ها و رنج ختی �� د با تمام س �� ها بالاخره تمام ش بازجویی د تا یک �� ت کردم وکیلم را ببینم که نش �� د، بارها درخواس �� مانده، از وکیل خبری نش بند بزن بیا بیرون دادگاه داری. به دادگاه که رسیدم بالاخره روزصبح زود گفتند چشم کردیم که ما چشمم به جمال وکیل روشن شد. داشتیم با هم سلام و احوالپرسی می را از هم جدا کردند، حتی فرصت سلام و احوالپرسی به من داده نشد. تم، واقعا جای شکرش �� دم و روی صندلی کنار وکیلم نشس �� بالاخره وارد دادگاه ش ل در دادگاه را دادند. چون دادگاه دومم بدون حضور �� ی بود که اجازه حضور وکی �� باق وکیل برگزار شد.
Made with FlippingBook