Zendan dar Iran
63 احمد باطبی نوشتند و دستم را روی مم �� بز اس �� س بار با ماژیک یک اولیه روزهای . در همان ۱۲ ت �� کنند. بهتر اس خواهند مرا اعدام می ، گفتند که کردم وال �� را س آن علت که وقتی و راحت م �� زجر نکش مردن و موقع وم �� بش پاک تا قدری کنم اعتراف ردن �� از م ل �� قب انداختند. حدود دو ساعت دور گردنم را به بردند و طناب صندلی یک . مرا روی بمیرم شخصی سرانجام تا اینکه کنم خواستند وصیت داشتند و از من نگه وضعیت در همان شود، نباید اعدام ، الان نشده اطلاعاتی هنوز تخلیه آقا این حاجی شد و گفت وارد اتاق مرا پایین آوردند. تا اینکه در کذبی د و اطلاعات �� ش ام خانواده به فراوانی های تلفن دت �� م این ول �� . در ط ۱۳ به که از این د و قبل �� ش می داده مختلف و تهدیدات ، خبر اعدام زندان کام �� ورد اح �� م زندان محکوم سال ده ، به نکنم تلویزیونی اگر مصاحبه که گفت ، بازجویم بروم دادگاه . شوم می ها و مکان اشخاص ، نتوانستم داشتم چشم بند به چشم همواره که این علت . به ۱۴ بار در زندان و یک بار در زندان اوین دو بار، یک مدت این و در طول کنم را شناسایی آوردند. عمل به تلویزیونی مصاحبه توحید از من می �� و جس روحی اوضاع با دیدن بودند که از بازجوها هم ای عده میان . در این ۱۵ وارد کنند و همواره را بر من و جسمی فشار روحی کمترین کردند که می عی �� س من آوردند. می فراهم من شرایط را برای بهترین حکم و اعلام در مورد محاکمه ۶ [بعد] در شعبه ساعت کردند و نیم توحید خارج ۴۱۷ بند از سلول م �� . مرا با چش ۱ کجا خواهیم به بودند که نگفته من به آغاز شد. از آنجا که من محاکمه انقلاب دادگاه است بازجویی مراحل ، هنوز همان محاکمه ه �� جلس این که کردم می گمان ، من رفت باز کردند و تا هایم م �� بند را از چش م �� چش ه �� جلس چرا در این که کردم می و تعجب . از ام شده محاکمه که ، نفهمیدم بودم ده �� نش دادگاه امور متهمین وارد اتاق که وقتی رگیجه �� و س و تب هال �� و... اس خوابی و کم در پی پی های از بازجویی ی �� ناش اضطراب ، چند دقیقه و در آنجا طی کردم را حفظ می خودم تعادل سختی و به دید داشتم �� ش صحبت برای تمرکز کافی من بودم را خواندند و از آنجا که متهم آن به ه �� ک واردی �� م را در آخرین ودش �� خ که پدرم ید. به �� رس پایان به ، محاکمه تم �� نداش و دفاع ردن �� ک
Made with FlippingBook