Byond A Culture of Contest
است خصمانه که برابری « آن ۀ مشخص ارزی (هم » قدرت این در ای ه هست
مورد)
ای ه مشخص مطلوب با . رفت می شمار به
مشخص این غیر در که ای ه
،د باش می
صورت
ۀ خصمان برابری بشری های ه تود قدرت نگه ظریف توازن یک در را
ۀجلو این حال این
به منجر نابودی حال عین در و گردد متقابل
بخورد، د توان می
است داشته هم بر ا گر که
اندازد که
می ی کارگر
نظامی های ه تود های هشان بر را
جاری های ه هزین عظیم
بار
ۀ خصمان
های هجلو این نظر این از .
زندگیشان است خطر معرض در آن جانب از ا ًدائم
تضمین خط .ید نما می
تضعیف را ما
نابودی بلکه ،کند می تهدید
برابری به را ما تنها نه
ای ه خصمان
بدیهی ساختارجغرافیائی –
بسیاری ۀ نتیج جهات
MAD از که
سیاسی
مشی
توانائی ای ه هست همین به د توان می ،درو می شمار به آن ۀ مشخص
است که برابری نسبی
تضعیف » متقابل i . باشد نیز
بیانگر تضمین «
منوال
را ای ه گسترد
لغات ۀ گنجین
بالا طرح ، دهد می
نشان مثال چند این که همانطور
و تفکر این . کنیم صحبت
قدرت روابط ۀ دربار روشنی
ما برای به آن با تا دساز می فراهم
به روابط این دادن نشان با ، واقع در و دهد می ما به قدرت روابط از تری مفید ۀ نقش طرح
مختلف
بعدی دو صورت معنای به د توان می ، روابط »ۀ نقش« سازد قادر را ما کلمه واقعی
تعاون و برابری/ نابرابری بکشیم شکل مانند ،
نسبت را قدرت دو به
خصومت/
محور
زیر:
برابری
قدرت نازتو
متقابل
توان
دهی
گرائی خصم
تعاون گرائی
روی قدرت
دستیاری
توان
دهی
نابرابری
ارتباطی و توزیعی قدرت
ابعاد -4 شکل
i Mutually Assured Disempowerment
38
Made with FlippingBook flipbook maker