Zendan dar Iran

 205 ضیا نبوی خنان غیررسمی، دلیل صدور چنین �� ئولان امنیتی و قضائی در س �� البته گاهی مس داق عذر بدتر از گناه �� کنند که حقیقتا مص ‌ ام عنوان می ‌ وابق خانوادگی �� ی را س �� حکم ت، که لابد مفهوم عدالت را در پی دارد! شخصا بارها و بارها در مراحل بازجویی، �� اس ات وارده را �� ام که اتهام ‌ م کرده � اده اع �� های سرگش ‌ ی نامه �� ی، دادگاه و حت �� بازپرس نوایی در �� کنم، ولیکن گویا هیچ گوش ش ‌ پذیرم و آن را توهین به خود تلقی می ‌ نمی ه تقاضا کردم که تمامی �� ت قوه قضایی �� ای به ریاس ‌ ت. حتی یک بار در نامه �� کار نیس واهد و اساسا هرچه که هست �� ها، مدارک، ش ‌ ام، اعم از متن بازجویی ‌ محتویات پرونده ود تا معلوم گردد که آخر به کدام گناه �� ر ش �� وری منتش �� بدون هیچ ملاحظه یا سانس روم ‌ ال در زندان بمانم؟ حقیقتا گاهی با تعجب در این فکر فرو می �� ناکرده باید ده س کنند ‌ ادگی احکام حبس طویل المدت صادر می � انی که به این س � آیا کس که دانند ‌ آیا می ال دارند یا خیر؟ � ن و دقیقی از تفاوت روز و ماه و س � درک روش دانند که گذراندن ده ‌ ا می �� ت و محبوس بودن یعنی چه؟ آی �� زندان چگونه جایی اس سال از عمر در زندان چه حسی دارد؟ راستی اگر حضرات محترم روزی به این نتیجه کنند؟ بر فرض که ‌ اند، چه می ‌ ان بر خطا بوده �� هایش ‌ ند که در تصورات و قضاوت �� برس ها بخشیدیم، آیا به ‌ نده باشیم که عمر تلف شده را بر آن �� ت و بخش �� ما اینقدر با گذش بخشند؟ … ‌ راستی خودشان بر خویشتن می ارهای روحی و فیزیکی بودم. �� ات بازجویی تحت فش �� من تقریبا در تمامی جلس – ای برقرار بود، ‌ در واقع به جز در دو جلسه ابتدایی بازجویی که فضای نسبتا محترمانه باقی جلسات سرشار از فشارهای روحی و جسمی مانند توهین، تحقیر، تهدید، بشین و رفتن اجباری، پشت گردنی و لگد بود … تمامی جلسات بازجویی بدون استثنا �� پاش بند بود. در دو جلسه متوالی بازجوئی، اینقدر به اجبار بشین پاشو رفتم که تا ‌ با چشم وقفه پا خیس از عرق بودم. ‌ ه روز قادر به راه رفتن نبودم و تا یک هفته از درد بی �� س کوبید. ‌ کردم با لگد به پشت پایم می ‌ تور بازجو امتناع می �� زمانی هم که از اجرای دس خواست که سرم را روی دیوار بگذارم و پاهایم را عقب ‌ در یک جلسه بازجو از من می ای دیگر اینقدر فشار روحی و جسمی تحمل ‌ ببرم و در این وضعیت بمانم و در جلسه ای آب، از هر دو ‌ ت به سلول و بلافاصله پس از خوردن جرعه �� کردم که پس از بازگش ه، بازجو به زور پشت گردنی از من �� د. در یک جلس �� رازیر ش �� ام خون س ‌ مجرای بینی دار نبوده م و این در ‌ جوی ستاره �� ت که در برگه بازجویی بنویسم که دانش �� خواس ‌ می حالی بود که من با نظر وزارت اطلاعات از تحصیل محروم شده بودم! یکی از جلسات

Made with