Zendan dar Iran

 267 مریم اکبری منفرد آهنین زندان به انتظار بنشینند. بله تفریح و سرگرمی فرزندان ما مادران و پدران در باشد. سهم من از مادر بودن در این ‌ زنجیر به انتظار نشستن پشت درهای آهنین می ساعت! آن هم وقتی در ۲ شود ‌ اعت است می �� س ۷۲۰ ها تنها و فقط در ماه که ‌ ال �� س ی و اضطراب این را دارم که آیا برای بار �� ان مدام نگران �� بوسمش ‌ گیرم و می ‌ آغوش می هایشان بزنم. ‌ های دیگری بر گونه ‌ دوم هم زمان خواهم داشت تا بوسه ا کی باید این راه را �� ها پگاه عزیزم گفت مامان ما ت ‌ ی از ملاقات �� ن اواخر در یک �� ای سال دیگر ۹ ، سال شد ۶ بیاییم تا آمدم چیزی بگویم سارای نازنینم گفت آبجی پگاه ایم و تمام ‌ شود و رو کرد به من و گفت در عوض ما کلی مستقل شده ‌ مانده تمام می اش کردم و ‌ م گرفتم و غرق در بوسه �� دهیم. در آغوش ‌ هایمان را خودمان انجام می ‌ کار خدا را شکر کردم.  ق به معصومیت تمام �� ق به عزیزانم، عش �� پردازم تاوان عش ‌ ه که من امروز می �� آنچ ام است. ‌ کودکان، عشق به تمام زنان و دخترکان میهن ا روزی گرم و بهاری در پیش �� ل دیگر چنین خواهد بود ولی م �� دانم چند نس ‌ نمی تی، �� ید. روزی که هیچ دس �� ما را در آغوش خواهم کش �� داریم، روزی گرم و بهاری ش ای مادران و پدران را از فرزندانشان جدا نکند. به امید آن روز. ‌ هیچ دیواری، هیچ میله

مریم اکبری منفرد زندان اوین ۹۴ مردادماه

Made with