سالهای سکوت
110 های سکوت سال دانستیم که به چه منظور درست شده و شاید عقل هیچ مانندی بردند که ما تا آن وقت نمی گردونه و به ارتفاع دو متر یا کمتر. زیر این ای بود مثل یک بشکه رسید. گردونه شیطانی هم به آن نمی ی چوبی ای چوبی نصب شده بود که از بالا و پایین روی بولبرینگی سوار بود و فلکه گردونه فلکه ای به موتور برق اتصال داشت. با تسمه طرازالله را به داخل آن گردونه که از دو نیم دایره درست شده بود بردند. گردونه که بسته شد ما حدس بینی کرده ی خدا پیش های درنده چه شکنجه و عذابی جهنمی جهت این بنده زدیم که این حیوان رسید. خلاصه کلید برق بودند. عذابی که هیچ بشری آن را ندیده بود و عقل هیچ جنی هم به آن نمی انگیز بود که ما پنج نفر که آنجا بودیم نتوانستیم آن را نگاه را زدند صحنه به قدری دلخراش و رقت کردیم. سرعت گردونه به قدری شدید بود که ساختمان هایمان را برگردانده و گریه می کنیم. روی کردیم و صدای دانم گردونه چه مدتی چرخید. در تمام این مدت من و رفقایم گریه می لرزید. نمی می تکه کنیم. توانستیم آنها را با دندان تکه خواست می مان می شد و ما دل ی مأمورین شنیده می قهقهه های ما متوجه دستگاه شیطانی پس از چندی برق را قطع کردند و گردونه از حرکت ایستاد و چشم زده بودیم و مأمورین هم که تا کند ما حیرت شد. دیدیم طرازالله یک جا ایستاده و ابداً حرکت نمی خندیدند یک دفعه سا کت شدند و به طرف گردونه رفتند درب گردونه را که باز کردند حالا می هوش بود و تمام بدنش مثل ذغال سیاه و حتی زیربغل و وسط پایش طرازالله نقش زمین شد. او بی هوش بود و در بیمارستان بستری و وقتی به هوش آمد مقدار زیادی سیاه شده بود. او دو روز تمام بی آب زرد استفراغ کرد و دوباره از حال رفت. پس از چند ساعتی مجدداً چشم باز نمود. بلند شد و کردید. گفت شما از حیوان درنده هم بدتر هستید. خونخوارید ا گر آدم بودید این وحشیگری را نمی ترند کنند حیوان و از حیوان هم پست رؤسا و زعمای شما و کسانی که شما را وادار به این اعمال می شنیدیم و های او را می و بسیار از این قبیل مطالب که سزاوار مأمورین بود گفت. ما تمام حرف شود. همین طور هم ها برای او گران تمام می دانستیم این حرف سوخت چون می دلمان به حالش می شد چون مأمورین او را کشان کشان به استودیو (اطاقی که به سبک استودیو ساخته شده بود و صدای شد) بردند و روی میز مخصوص که ناله و فریاد مظلومین شکنجه شده از خارج آن شنیده نمی شباهت به میز جراحی نبود خواباندند و دست و پایش را محکم بستند و تا آنجائی که خودشان بی قدرت داشتند با شلاق و وسائل دیگر او را زدند و این شکنجه بدون حضور دکتر بود. بعد از چند ی او را به بیمارستان منتقل نمودند. تمام بدنش زخم و مجروح بود و اکثر ساعت جسد شرحه شرحه
Made with FlippingBook flipbook maker