سالهای سکوت
139 لصفصف تر بود. اطاق مسکونی آنها زیرزمینی های اولیه به مراتب بدتر و سخت شان از انسان کردند زندگی می بود که از کندن زمین به عمق یک متر ایجاد شده بود و یک متر هم گل روی آن گذاشته بودند و سانتیمتر. زمستان روی این کلبه ۷۰ ای داشت نیم متر در سقفی روی آن نصب کرده بودند و پنجره ها ها کنده بودند مثل گرگ روی برف شد و آنها از سوراخی که از لای برف چندین متر برف جمع می لولیدند ( شدند و مثل حیوان در این اطاق کوچک می خزیدند و از درب آن داخل و خارج می می بایست بیایند به خواهم) این اشخاص هر روز می ی حیوان یک دنیا معذرت می از استعمال کلمه ی خود را بخرند و گاهی گوشتی، شیری و یا چربی پیدا کنند. یگانه فروشگاه فیرما و نان روزانه اتفاقی که اداره در حق آنها کرده بود این بود که اجازه داده بود که روزی یک نفر نان همه را بگیرد. به این ترتیب آیا زندگی آنها زندگی یک انسان بود؟
Made with FlippingBook flipbook maker