سالهای سکوت
155 لصفصف قدسیّه خانم همسر آقا علیقلی جلیلی (صبایای آقا غلام بابایوف). آقای جلیلی را بنده از نزدیک ی بنده بودند. ایشان تحصیلات زیادی نداشتند ولی تربیت بهائی و خانه شناختم چون صاحب می ایمان قوی ایشان را به حد اعلای فضائل انسانی رسانده بود. ایشان خادم، فدا کار و قائم به خدمت ی های سال در لجنه بودند. این دو باجناق با هم مثل دو برادر مهربان و دلسوز بودند و هر دو سال های شدید و نا گواری را گذراندند. خدمت به خدمت احبای الهی سرافراز و در مدت استنطاق دوره شدگان آباد صاحب منزل و زندگی متوسطی بودند وقتی کاروان تبعید این دو خواهر هر یک در عشق ی مختصری به خیل ی عزیمت شد آنها خانه و کاشانه و اسباب و اثاثیه را گذاشتند و با توشه آماده تبعیدشدگان پیوستند. دیری نگذشت که آقای جلیلی در اثر صدمات و لطمات زندان و شدت و ی سیبری به مرض سل گرفتار شده و پس از چندی روح پا کش به العاده سختی و زحمت فوق ی ملکوت ابهی شتافت و به مقام منیع شهادت نائل شد. چیزی نگذشت که آقای نظمی را هم اداره سیاسی توقیف نمود و در نتیجه این دو خواهر که برای نجات شوهران خود از زندگی بالنسبه مرفهی ساختند با وفات یکی و توقیف شدن دیگری دستی می بار و فقر و تهی گذشته و با این زندگی نکبت سرپرست ماندند. این دو خواهر از صبح تا مدد و بی های صغیر و ضعیف و ناتوان تنها و بی با بچه ی خود به دوش کیلویی را با تن رنجور و قلب شکسته ۸۰ های ها و انبارها کیسه شب در کارگاه و مهجور خود بیاورند و آب گرمی تهیه شکسته های دل ی نانی جهت بچه گاه لقمه کشیدند تا شبان می بار آنان را ی آنان را گرم نمایند و اشک خون نمایند و در آغوش پر مهر محبت خود بدن افسرده قوتی و گرسنگی در ستیز بودند. های امثال آنها با بی ها و خانم ها که این خانم بزدایند. چه شب آباد باشند و پسرشان به طور یقین در پاولادارسک عظیمه خانم هنوز در روسیه و شاید در عشق سکونت دارد. 2 2 . حکایت دوم: قبلاً گفته شد که آقا اسدالله احمداف و دو پسر ارشد ایشان توقیف شدند و پسر سرپرست ماندند. ساله بی ۱۴ ، و ۱۶ ،۱۸ های میثاقیه و جمالیه تر «انور» و دو دختر به نام کوچک آنها به تحصیل مشغول بودند و در مدتی که پدران و برادران آنها زندانی بودند در سختی و عسرت بردند. زندگی سه نوجوان بدون سرپرست در مقابل پیشامد و حوادث زندگی و تنگدستی به سر می ها ها و نا کامی و بدون شغل و کار و سرمایه و اندوخته و مقرری و درآمد، معلوم است که با چه تلخی توأم خواهد بود.
Made with FlippingBook flipbook maker