سالهای سکوت
فصل هفتم دو شرح حال
اف شرح حال آقا غلام احمد 1 1 .
ریخت آورد. مدام از سر و صورت عرق می های زیادی در ما به وجود می عرق زیاد ناراحتی ی جلوگیری از آن هم نبود. کمتر کسی بود که دستمال داشته باشد تا شد و وسیله و داخل چشم می ی جلوگیری از ریختن عرق توی چشم انگشت بود که به عرق پیشانی را خشک کند. یگانه وسیله ی زیادی صدمه زد و ریخت. عرق به چشم عده شد و عرق را به روی زمین می پیشانی کشیده می اف پسر الله احمد اف برادر آقا اسد حتی آنها را کور کرد از آن جمله از احبای الهی آقا غلام احمد های ایشان را کور باشند که عرق، چشم اف که ذ کرشان قبلاً آمد می جناب حاجی محمدباقر احمد کرد. آقای مهندس بهاءالدین آفاق برادر خانم آقا غلام تعریف کرد که آقا غلام را در اواسط فوریه توقیف ها قبل به ملکوت ابهی صعود نموده و جهت شوهر خود سه دختر صغیر به کردند عیال ایشان مدت ساله بودند. پدر آنها در نهایت ۷ و ۸ و ۹ ها به ترتیب یادگار گذاشته بود که هنگام توقیف پدر، بچه کرد های خود سعی می کوشید و با محبت و مهربانی دقت و ملاطفت در تربیت و پرورششان می کس و یتیم حس نکنند لذا هم وظایف و تعهدات پدری و هم ها خودشان را بی کاری کند که بچه
Made with FlippingBook flipbook maker