Zendan dar Iran

 141 فرهاد وکیلی گذشت و من در تردید بین سلول ‌ دید. روزها می ‌ تغییر را در هیچ شرایطی ممکن نمی شد. ‌ و اطاق بازجویی - و هر روز آن بویی که روز اول برایم تازگی داشت بیشتر می کرد توانسته برخلاف دیگر همکاران ‌ بعد از چندین جلسه، بازجویی که احساس می خود ارتباط نزدیکی را با من برقرارکند، خواسته اصلی خود را مطرح کرد: «درخواست تن اعتقادات و باورهای خاص �� ت برای من که باید به جرم داش �� عفو». او اصرار داش اعدام شوم، تنها یک راه نجات وجود دارد و آن هم درخواست عفو از سوی من خطاب به مسئولین حکومت ایران است. تیم جدید بازجویی اذعان داشت که دستگاه امنیتی ی با تحت فشار قرار دادن سیستم �� ه کاملا سیاس �� بر خلاف واقعیت و طی یک پروس ا راه نجات و در جهت �� م اعدام نموده و اکنون تنه �� ی ایران اقدام به صدورحک �� قضای های ‌ های حکومت ‌ ن از خصیصه �� ت. البته ای �� ران خطای آنان تقاضای عفو من اس �� جب ها ‌ ت که هیچوقت حاضر به قبول اشتباهات و خطاهای خود نیست. آن �� خودکامه اس خواستند که گذشته خود را حاشا کنم.  ‌ از من می اده توقع این بود که من با امضای برگه عفو به هر آنچه داشتم پشت �� یار س �� بله بس هیچ چیز به خودی خود حقیقت ندارد و فقط با فرمان گفتند ‌ پا بزنم. به من می خواستند انسانی باشم ‌ . از من می آنان هر چیزی را میتوان به حقیقت تبدیل کرد عی خود �� عاری از هرگونه اراده ومقاومت اخلاقی وهویت اجتماعی و تاریخی. تمام س ها ظلم ‌ ال �� ی تاریخی را بیاموزند. هنر فراموش کردن س �� را کردند به من هنر فراموش هایی ‌ بت به یک ملت. هنر فراموشی نسبت به تمامی جنایت �� و تعدی و جنایت را نس ان تحت نام دین و ملت و امنیت کشور و دیگر شعارهای �� های حکومتش ‌ ال �� که در س ت ایران وعلی الخصوص ملت کرد �� ان بر مل �� هایش ‌ کننده جنایت ‌ دهان پرکن و توجیه ها ‌ ام روا داشتند. آن ‌ پردن آنچه را که بر من و خانواده �� تند. هنر به بایگانی س �� روا داش ها رهبران و مالکان ‌ ت و آن �� افتد حقیقت اس ‌ تند آنچه که امروز اتفاق می �� اصرار داش اساس است. ‌ ام بی ‌ اند، و اصرار من بر گذشته ‌ گذشته پیش از شما،

بسان شما شمارها  ‌ بی با تار عنکبوت نوشتند روی باد 

Made with