سالهای سکوت
73 لصفف شان فاطمه خانم وقتی هنوز پدر در زندان بود با خود به ایران های آقاغلام را مادربزرگ مادری صبیّه ی شوهر فرستاد و الان هر سه موفق به خدمت برد و با سرپرستی خود آنها را بزرگ کرد و به خانه های سال است مهاجر اسپانیا باشند. دختر ارشد، همسر آقای جلال فرقانی است که سال امر می باشند. دختر دوم نیز با شوهرش در مهاجرت هستند و فرزانه خانم یعنی سومین دختر در طهران می ای که باید در اینجا متذکر شد فدا کاری و از خود گذشتگی آقای مهندس آفاق برادرزن است. نکته شوند مهندس آفاق با شود. وقتی آقا غلام کور می است که کمتر نظیر آن در اشخاص دیده می ایشان گاه و چشم ایشان شود که خود را به اطاق ایشان منتقل کند و عصا و تکیه جدیّت فراوان موفق می برد و در پوشیدن به داد، به روشویی و مستراح می شود. او تمام کارهای این شخص را انجام می کرد تا این که در تابستان همان سال که تعداد کرد خلاصه با جان و دل خدمت می ایشان کمک می ی آنها را در یک اطاق ها زیاد شدند و تعدادشان به بیش از پنجاه نفر رسید همه کورها و تراخمی جمع کردند لذا آقای آفاق اینجا هم آقا غلام را تنها نگذاشت و با ایشان به آن اطاق رفت و وقتی کرد و خود را نفر تراخمی کور خواهی شد او گوش نمی ۵۰ گفتند تو با چشمان سالم میان به او می ی شصت سالگی دانست و خداوند هم او را حفظ کرد و حالا در آستانه موظف به این خدمت می هنوز چشمانش سالم است. اف یکی از فضلا و دانشمندان و شخصی متّقی و پرهیزگار بودند. ایشان به زبان جناب صلاح گیری اختیار نموده و در ی روس بودند مدتی انزوا و گوشه عربی تسلط کامل داشتند و چون تبعه شدند ولی اخیراً مدتی بود که وارد تشکیلات امری تشکیلات امری فقط در ایام متبرکه حاضر می شده و دو کلاس تدریس کتاب مستطاب اقدس یکی در منزل خود و دومی در حظیرةالقدس دائر کردند و در جلسات هفتگی شرکت جسته و در ی ادبی شرکت و آن را اداره می کردند و در لجنه نامه را با لحن خوش شدند و در روزهای تعطیل عمومی زیارت الاذ کار حاضر می اسحار در مشرق فوریه توقیف نمودند. ۱۱ ـ ۱۰ فرمودند. ایشان را در روزهای تلاوت می ی هم ا کبر را جهت استنطاق بردند و ایشان طبق معمول با همه در اواسط آوریل، شبانه آقا میرعلی ها خداحافظی کرده خواهش نمودند که ا گر کسی کدورتی از ایشان به دل دارد ببخشد. همه اطاقی اف ا کبر صلاح استنطاق آقا میرعلی 2 2 .
Made with FlippingBook flipbook maker